
انسان شناسی
شناخت انسان و درک حقیقت او امری است بس دشوار و ظریف ، آدمی با وجود اینکه از تمام موجودات و پدیده های خارجی نسبت به خود نزدیکتر است، ولی در شناخت و کشف حقیقت وجودی خود ناکام مانده است. مفهوم این گفته آن است که موجودی بس متعالی تر می باید تا این صحیفه گرانقدر را شرح و بسط داده و بشناساند ؛ وآن موجود جز ذات اقدس خداوند جهان آفرین نمی باشد .
لذا ما به قدر بضاعت و گنجایش این اوراق آنچه را که در مورد ویژگی های انسان از کتاب و سنت استفاده می شود را تقدیم می کنیم ،هرچند باید اعتراف کنیم که آن چه بیان می شود ،یکی از هزار ویژگی انسان است .
ویژگی اول :
از دیدگاه قرآن انسان موجودی است که هر گز آرام و راکد نمی باشد ، بلکه مسافری است که در قوس نزول ،عوالمی را طی کرده و به عالم طبیعت و ماده گام نهاده و دوباره مسئولیت دارد که با طیّ منازل در قوس صعود ، خود را از قوه به فعل و از نقص به کمال رسانیده و از ملک پران گشته و «عند ملیک مقتدر » آرام گیرد.
ویژگی دوم :
اگر در وجه تسمیه انسان کمی دقیق شویم برخی از ویژگی های او بر ما منکشف می شود ، برخی از اهل لغت معتقدند که لفظ (انسان) از ماده (نسیان = فراموشی) مشتق شده است ، چرا که انسان دچار فراموشی می شود . البته اینکه متعلق نسیان چیست ، خود بحثی مفصل را می طلبد لکن مهمترین آن ، نسیان عهد ازلی است که خداوند از انسان گرفت که « الست برکم قالو بلی ــ آیا من پروردگار شما نمی باشم و همه پاسخ داند آری (تو پروردگار ما هستی) » اعراف/172
برخی دیگر بر این باورند که ( انسان ) از ماده ( اُنس ) اشتقاق یافته است ؛ به دلیل این که نهاد و فطرت او ، میل به انس گرفتن دارد.از این رو ، انسان پیوسته از درون نیاز به مونس و همدم دارد؛ بر همین اساس است که نهاد خانواده و جامعه شکل می یابد تا در اثر ارتباط با اعضای خانواده و جامعه این میل خویش را اشباع سازد.
مهمترین عامل ارضای غریزه اُنس در انسان ارتباط با انیس و مونس حقیقی یعنی ذات مقدس خداوند متعال میباشد .
ویژگی سوم:
این ویژگی مربوط به بدن انسان است ، بدن انسان مَرکب روح و نفس است صحت و سلامتی مَرکب تاثیر شگرفی در حرکت راکب (روح) به سوی کمال دارد. از این رو خداوند متعال در شکل گیری بدن انسان عنایت خاصی داشته و برای رشد و سلامتی و ایجاد مزاج متعادل در آن ، دستورات لازم را نسبت به تغزیه سالم صادر فرموده است تا انسان توفیق یابد جسم سالم خود را با روح شاداب و الهی همگام سازد وبه اوج کمال برسد.خلاصه اینکه جسم انسان ،عصاره و معجون عالم طبیعت است و روح او ، مظهر اسمای حسنی الهی است .
ویژگی چهارم :
انسان دارای فطرت خدا جویی و الهی است «فاقم وجهک لدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق اللهپس به طرف دین حنیف روی آور دینی که فطرفی است و خداوند انسان را بر اساس آن آفریده است .(روم /30 )
گرايشهاى معنوى و والاى بشر، زاده ايمان و اعتقاد و دلبستگيهاى او به برخى حقايق در اين جهان است كه آن حقايق، هم ماوراى فردى است، عام و شامل است، و هم ماوراى مادى است، يعنى از نوع نفع و سود نيست. اين گونه ايمانها و دلبستگيها به نوبه خود مولود برخى جهانبينىها است .تفاوت عمده و اساسى انسان با جانداران ديگر كه ملاك «انسانيت» اوست و انسانيت وابسته به آن است، فطرت الهی است.
ویژگی پنجم :
ویژه گی دیگر انسان برخورداری او از کرامات الهی می باشد که مهم ترین عنصر تشکیل دهنده شخصیت آدمی است «لقد کرمنا بنی آدم و حملنهم فی البرما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و ... »
کرامت ضد لئامت است، یعنی موجودی که هیچ گونه پستی و حقارت در او نیست. محور کرامت در انسان (تقوا ) معرفی شده است ، البته این کرامت در انسان بالقوه است و بایستی به فعلیت برسد .
ویژگی ششم
آدمیان به لحاظ نفس بر سه گونه اند : طایفه ای در فضیلت عقل و اخلاق ، به نهایت رسیده و از درجه بالایی از سعادت اخروی بر خوردارند .
جماعتی دیگر در این پایه از فضیلت نیستند لکن جهل و نادانی آنان به گونه ای نیست که به آخرتشان ضرر بزند ، هر چند بهره آنان از سعادت فراوان نیست ، ولی در نهایت از اهل سعادت ابدی می باشتد .
گروه سوم کسانی اند که مانند افراد بسیار بیمار ، به درد های روانی مبتلایند این دسته در آخرت دچار عذاب می شوند .
ویژگی هفتم
یکی دیگر از ویژگی های انسان، قوه خیالی است که خداوند در وجود او به ودیعه نهاده است . بسیاری از پیشرفتهای مختلف بشر در عر صه های گوناگون علمی و صنعتی و همچنین در حوزه فرهنگ و هنر و ... و صدها و هزاران خلاقیت علمی و تکنولوژیکی ، همه و همه در پرتو همین قوه خیال به وجود آمده و می آید ، این قوه با همه توانمندی های عجیبی که خداوند در آن قرار داده است ، اگر در مسیر انحرافی به کار گرفته شود ، تلفات و آسیبهای ناشی از آن نیز بسی گسترده و عمیق خواهد بود .نام دیگر این خصوصیت قوه ابتکار است که انسان به واسطه اين نيروى مرموزْ قدرت آفرينندگى و ابداع دارد و مظهر خلاقيت و ابداع الهى است. دیگر ويژگى او ميل ذاتى و علاقه فطرى به نوآورى است؛ يعنى انسان تنها استعداد ابداع و خلاقيت ندارد كه هرگاه ضرورت پيدا كند به خلق و ابداع بپردازد، بلكه بالذات ميل به خلاقيت و ابداع در او نهاده شده است.
ویژگی هشتم
استعداد حفظ و نگهدارى تجارب است ، این ویژگی به علاوه استعداد نقل و انتقال تجارب به يكديگر، بهعلاوه استعداد ابداع و ميل ذاتى به خلاقيت و ابداع، نيرويى است كه انسان را همواره به جلو مىراند. در حيوانات ديگر نه استعداد حفظ تجارب و نه استعداد نقل و انتقال مكتسبات و نه استعداد خلق و ابتكار كه خاصيت قوّه عاقله است و نه ميل شديد به نوآورى، هيچكدام وجود ندارد. اين است كه حيوان درجا مىزند و انسان پيش مىرود.
ویژگی نهم
دايره ايفاى نقش انسان نسبت به حيوان بسى وسيعتر و گستردهتر است. خود این خصوصیت ناشی از سه ويژگى دیگر درانسان می باشد که آنها عبارتند از :
1. وسعت دايره بينش و آگاهى .
انسان با نيروى علم، دايره بينش و آگاهى خويش را از ظواهر و سطح طبيعت عبور مىدهد و تا اعماق درون آن گسترش مىدهد و قوانين طبيعت را مىشناسد. با شناختن قوانين طبيعت، دست انسان براى ساختن طبيعت آنچنان كه با زندگى انسان سازگارتر باشد باز مىشود.
2. وسعت دامنه خواستها
3. استعداد خودساختگى ويژهاى كه در انسان است و هيچ موجود ديگر در اين جهت مانند او نيست.
توضيح اينكه اگرچه برخى جاندارهاى ديگر نيز به مقياس كمى قابل «ساختن» هستند و مىتوان با «عوامل خاص تربيتى» تغييراتى در آنها به وجود آورد- آنچنان كه در جهان نباتات و حيوانات مشاهده مىشود- ولى اولًا هيچ يك از آنها به دست خودشان ساخته نمىشوند و اين انسان است كه آنها را مىسازد، و ثانياً تغييرپذيرى آنها نسبت به انسان بسيار اندك است. انسان در ناحيه خصلتها و خويها يك موجود بالقوّه است؛ يعنى در آغاز تولد فاقد خوى و خصلت است، برخلاف حيوانات كه هركدام با يك سلسله خصلتهاى ويژه متولد مىشوند. انسان چون فاقد هرگونه خوى و خصلتى است و از طرفى خوىپذير و خصلتپذير است، به وسيله خصلتها و خويهايى كه تدريجاً پيدا مىكند يك سلسله «ابعاد ثانوى» علاوه بر ابعاد فطرى براى خويش مىسازد.
انسان يگانه موجودى است كه قانون خلقت، قلم ترسيم چهره او را به دست خودش داده است كه هرطور كه مىخواهد ترسيم كند.
انسان به حكم قدرت علمى بر طبيعت مسلط مىگردد و طبيعت را آنچنان كه مىخواهد منطبق بر نيازهاى خويش مىسازد وهمچنین به حكم نيروى خودسازى و خودساختگى ،خود را آنچنان كه مىخواهد مىسازد و به اين وسيله سرنوشت آينده خويش را به دست مىگيرد.
ویژگی دهم
انسانيت انسان را عقل و علم و آگاهى و تدبير او تشكيل مىدهد، اما شرط كافى نيست. فعاليت انسانى آنگاه انسانى است كه علاوه بر عقلانى بودن و ارادى بودن، در جهت گرايشهاى عالى انسانيت باشد و لااقل با گرايشهاى عالى در تضاد نباشد، و الّا جنايتآميزترين فعاليتهاى بشرى احياناً با تدبيرها و تيزهوشيها و مآلانديشيها و طرحريزيها و تئورىسازيها صورت مىگيرد. نقشههاى شيطانى استعمارى بهترين شاهد مدّعاست. در اصطلاحات دينى اسلامى، نيروى تدبير آنجا كه از گرايشهاى انسانى و ايمانى جدا مىشود و در خدمت اهداف مادى و حيوانى قرار مىگيرد، «نُكرى» و «شيطنت» ناميده شده است.
ویژگی یازدهم:
اين از خصوصيات بارز انسان است كه در خود يك نوع دوگانگى احساس مىكند،
گمان میکند که دو شخصيت دارد : از يك نظر فرمانده باشد و از يك نظر فرمان پذير، از يك نظر پند ده باشد و از يك نظر پند پذير، از يك نظر ملامت كن باشد و از يك نظر ملامت پذير، از يك نظر حساب كش باشد و از نظر ديگر حساب ده.
در قرآن كريم از «نفس لوّامه» نام برده شده. نفس لوّامه يعنى نفس ملامت كن كه در مواقعى كه از انسان خطايى سر مىزند آدمى را تحت شكنجه و عذاب و ملامت و سرزنش قرار مىدهد. هيچ كس نيست كه اين حقيقت را در خود احساس نكرده باشد، زيرا هيچ كس نيست كه خطايى كوچك يا بزرگ مرتكب نشده باشد و هيچ كس هم نيست كه وجودش از اين بازپرس الهى خالى باشد. بنابراين براى همه كس اتفاق افتاده كه مورد بازخواست و سؤال اين محكمه الهى شده و در نتيجه خودش مورد ملامت و سرزنش و مجازات خودش واقع گشته.
به عبارت دیگر از خصوصيات انسان اين است كه ميان «من» هاى او گاهى جدال و كشمكش رخ مىدهد كه اين جدال را گاهى به جدال عقل و نفس يا مثلًا جدال اراده اخلاقى و هواى نفسانى تعبير مىكنند. به هرحال چنين جدالى در انسان هست و در حيوانات جدال درونى معنى ندارد.
ویژگی دوازدهم
انسان كمال خواه و كمال جو و پيشرو است و پيشروى در ذات انسان است.
هفت اقليم ار بگيرد پادشاه همچنان در بند اقليمى دگر
اگر هفت كره را هم تحت تسلط بياورد باز به فكر تسخير كره ديگرى است. اينها ناشى از اين است كه پيشروى جزء ذات انسان است، از خصوصيات انسان است.
دیگر ویژگی های انسان :
1) حيوان ناطق (تعقل كننده)،
2) مطلق طلب،
3) مسیر رشد نامتناهی دارد
4) آرمانخواه،
5) ارزشجو،
6) متوجه به ماوراء طبيعت و ماوراءجو
7) سيرىناپذير
8) غير متعيّن (موجودی است که قابلیّت هر نوعی شدن را دارد)
9) متعهد و مسئول
10) آيندهنگر
11) آزاد و مختار
12) در صورت تربیت نشدن ،عصيانگر
13) اجتماعى
14) خواستار نظم
15) خواستار زيبايى
16) خواستار عدالت
17) عاشق
18) مكلّف
19) صاحب وجدان،
20) تنها و مضطرب تا زمانی در خدا فانی شود.
21) داری عقيده
22) ابزارساز
23) تخيّلآفرين
24) معنوى
25) خدا جو
بديهى است كه هريك از اين امتيازات به جاى خود صحيح است، اما شايد اگر بخواهيم تعبيرى بياوريم كه جامع تفاوتهاى اساسى انسان با دیگر موجودات باشد، همان به كه از علم و ايمان ياد كنيم و بگوييم انسان حيوانى است كه با دو ویژگی «علم و ايمان» از ديگر جانداران امتياز يافته است.
- بازدید: 2108 مرتبه
دیدگاه ها
ارسال ديدگاه جديد
(لطفا از درج سوال در ديدگاه ها خودداري فرماييد براي طرح سوالات خود به اين آدرس مراجعه فرماييد)